باباجون شیرازی blog.ir



هنگامی که در دعا و مناجات به خطاهای خود اعتراف میکنیم و دیده برکاستی های خود می گشاییم این خودشناسی و اعتراف و چشم گشودن بر ضعف ها و معایب خود میتواند موجب چشم پوشی از معایب دیگران و مانع داوری و قضاوت ما از دیگران شود 

 

مهمتر اینکه درمی یابیم دشمن اصلی ما در بیرون از ما نیست بلکه از جانب خود ما است 

همه از دست غیر کنند ناله 

سعدی از دست خویشتن فریاد 

 

تو با دشمن نفس هم خانه ای 

چه در بند پیکار بیگانه ای 

 

در نیایش اعتراف میکنیم بیشتر از هرکس دیگری خود بر خود ستم کرده ایم 

یا ایهاالناس انما بغیکم علی انفسکم (یونس 23)

ای مردم سرکشی شما فقط به زیان خود شما است 

 

ربنا ظلمنا انفسنا و ان  لم ت غفر  لنا و ترحمنا لنن من الخاسرین (اعراف 23)

پروردگارا ما بر خویشتن ستم کرده ایم  واگر بر ما نبخشایی و به ما رحم نکنی مسلما از زیان کاران خواهیم بود

 

اللهم انی اعوذ بک من علم لاینفع 

ومن قلب لایخشع 

ومن نفس لاتشبع 

خدایا به تو پناه می برم  از دانشی که نافع نیست 

از قلبی که خاشع نیست 

و از نفسی که سیر نمیشود 

 

مولانا در نیایشی می فرماید 

 

باز خر ما را از این نفس پلید 

کاردش تا استخوان ما رسید 

 

از چوما بیچارگان این بند سخت 

کی کشاید ای شه بی تاج و تخت 

 

این چنین قفل گران را ای ودود 

کیتواند جز که فضل تو گشود 


سلام برتو     که زیباترین  شیرین ترین  و  پرنشاط ترین کلمه  سلام است 

 

سلام برآسمان و زمین   و سلام برعشق 

 

هیچ بارانی ردپای خوبان را از کوچه های خاطرات نخواهد شست

 

دوست داشتن فقط گفتن نیست

 

گاه سکوت است

 

گاه نگاهی مهربان است

 

گاه دعا از دل و جان است

 

و گاه یک پیام  

 


آمار نشان میدهد رزق و روزی از ساعت 9 صبح به بعد تقسیم میشود 

 

زیرا اگرصبح زود تقسیم میکردند رفتگران راننده های اتوبوس و تاکسی معلمین و دانش آموزان عزیز همه پولدار و ثروتمند بودند 

 

اما بازاریان همه از ساعت 9 صبح به بعد سرکار میروند و پولدار و ثروتمند هستند 

 

حالا هی صبح زود بیخود پانشید


شده تا نیمه شب در بزنی  وا نکنند ؟

یا دری را شده با سر بزنی  وا نکنند ؟

 

روی یک پله  درخانه بی فرجامی 

بتپی ، قلب کبوتر بزنی  وانکنند؟ 

 

خنده ای کردم و گفتم دل من گریه نکن 

تو اگر صد شب دیگر بزنی  وا نکنند 

 

این در بسته عزیزم  ، همه وابسته به توست 

شده باور کنی و در بزنی  وا نکنند ؟


دوچیز انسان را نابود میکند 

 

مشغول بودن به گذشته و مشغول شدن به دیگران 

 

هرکس در گذشته بماند آینده را از دست می دهد 

 

هرکس نگهبان رفتار دیگران شود آسایش و راحتی خود را از دست میدهد

 

گذشته هایت را ببخش 

زیرا آنان همچون کفش های کودکی تو هستند 

نه تنها برایت کوچکند 

 

بلکه تو را از برداشتن گام های بزرگ باز می دارند 


دفاع منصفانه یک زن از مردان

یک وقت هایی فکر میکنیم مرد بودن، چقدر می تواند غمگین باشد!!،

 هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید.

هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمیکند.

هیچ انجمنی، با پسوند . مردان» خاص نمیشود.!!،

مرد ها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند.

 این روزها، همه یک بلند گو دست گرفته اند و از حقوق و دردها و دنیای ن می گویند.

در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مردها است. یکی از همین مردهایی که دوستمان دارند.

وقتی میخواهند حرف خاصی بزنند هول می شوند. حتی همان مرد هایی که دوستمان داشتند ولی رفتند.

یکی از همین مرد های همیشه خسته. از همین هایی که از ۱۸ سالگی دویدن را شروع میکنند. و مدام باید عقب باشند.

مدام باید حرص رسیدن به چیزی را بخورند. سربازی، کار، در آمد، تحصیل.مسئولیت زندگی.حفظ ناموس.

همه از مرد ها همه توقعی دارند. باید تحصیل کرده باشند. پولدار، خوشتیپ، قد بلند، خوش اخلاق، قوی.

و خدا نکند یکی از اینها نباشند !!! 

 ما هم برای خودمان خوشیم !

 مثلا از مردی که صبح تا شب دارد برای در آمد بیشتر برای فراهم کردن یک زندگی خوب برای ما که عشقشان باشیم به قولی سگ دو می زند، توقع داریم که شبش بیاید زیر پنجره مان ویالون بزند و از مردی که زیر پنجره مان ویالون می زند توقع داریم که عضو ارشد هیات مدیره ی شرکت واردات رادیاتور باشد !!

توقع داریم همزمان دوستمان داشته باشند، زندگی مان را تامین کنند، صبور باشند و دلداریمان بدهند،

خوب کار کنند و همیشه بوی خوب بدهند و زود به زود سلمانی بروند و غذاهای بد مزه ی ما را، با اشتیاق بخورند .

با ما مهمانی هایی که دوست داریم، بیایند و هر کسی را که ما دوست داریم دوست داشته باشند.دموده نباشن.گیر ندن.!!،غیرتی نباشن.!!!،روشنفکر باشن.!!،

دوست های دوران مجردیشان را فراموش کنند، و "نان استاپ" توی جمع، قربان -صدقه مان بروند،

هیچ زن زیباتری را اصلا نبینند، 

، باپای خسته و دل مضطرب پا به پای خانم ها تو بازارا بچرخن.!،

و

 مرد ها دنیای غمگین صبورانه ای دارند.

 بیایید قبول کنیم. مرد ها صبرشان از ما بیشتر است. وقت هایی که داد میزنند وقت هایی هم که توی خیابان دست به یقه می شوند وقت هایی که چکشان پاس نمیشود وقت هایی که جواب اس ام اس شب به خیر را نمیدهند ،

وقت هایی که عرق کرده اند وقت هایی که کفششان کثیف است تمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین.

و ما موجودات کوچک شگفت انگیزه غرغروی بی طاقت را هم ، دوست دارند.

دوستمان دارند، و ما همیشه فکر میکنیم که نکند من را برای خودم نمیخواهد؛ برای زیبایی ام میخواهد !! 

نکند من را فقط برای شب هایش میخواهد ؟

نکند من را برای چال روی لپم میخواهد ؟

 در حالی که دوستمان دارند؛ ساده و منطقی.

مرد ها همه دنیایشان همین طوری است. ساده و منطقی.

درست بر عکس دنیای ما !!! 

 بیایید بس کنیم.

بیایید میکرفون ها و تابلو های اعتراضیمان را کنار بگذاریم.

من فکر میکنم مرد ها، واقعن مرد ها،

آنقدر ها که داریم نشان میدهیم، بد نیستند !! 

 مردها دلشان زنی میخواهد، وفادار؛

که کنارش آرامش داشته باشند. فقط همین.

کمی آرامش در ازای همه ی فشار ها و استرس هایی که برای خوشبخت کردن ما تحمل میکنند.

کمی آرامش در ازای قصر رویایی ای، که ما طلب میکنیم.

بر خلاف زندگی پر دغدغه ای که دارند، تعریف مردها از خوشبختی، خیلی ساده است.

 (( " میم " مثل " مرد " )) 


دمکراسی دروغ و دین و قوانین حقوق بشری بازیچه است 

تا زمانیکه افسار  اقتصاد و رسانه های دنیا و بالطبع اقتصاد و رسانه های ایران در دست "ابرسرمایه داران صهیونیستی " است  دمکراسی دروغ و دین و قوانین حقوق بشری بازیچه است وحکومت های دمکراتیک و جمهوری اسلامی قبری خالی است که ما برسر آن نشسته ایم و گریه میکنیم 

 

در این سی و اندی سال که از برپایی نظام جمهوری اسلامی میگذرد شخصا به این نتیجه رسیده ام که تمام ادیان حتی دین اسلام با تمام اکمال و زیبایی هایی که دارد در مرحله اجرا باذات پراضداد بشر همخوانی ندارد و به راحتی به انحراف کشیده میشود و مورد سوء استفاده قرار میگیرد .

 

 افراد منحرف ، سودجو و گرگ صفت میتوانند به راحتی در لباش میش دین را بازیچه قرار داده و به راحتی به مطامع مورد نظر خود دسترسی پیدا کنند .

طنز تاریخ را بنگرید که حکومت استبدادیو متحجر عربستان اعلام میکند در فلان کشور دمکراسی وجود ندارد و مدعی سرکوب آنها میشود

حکومت استبدادی و متحجرعربستان  به نام آزادی و دمکراسی جنگ و خون ریزی راه می اندازد و تلخ تر از همه اروپا و آمریکا وسازمان  ملل که مدعی دمکراسی و حقوق بشر هستند  دست عربستان را باز گذاشته و مستقیم و غیر مستقیم از خون ریزی های این به ظاهر مسلمان و خادم الحرمین حمایت میکنند

 منتظر ارشاد و راهنمایی و نظرات شما هستم 


ﺍﻣﺸﺐ ﺷﺐ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭﺍﺣﺪﻩ  !

ﺧﺪﺍ ﺳﺎﺖ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﺎﺯ ﻣﺬﺍﺭﻩ

 

ﺩﻭ ﺷﺐ ﻫﻢ ﺣﺬﻑ ﻭ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺬﺍﺷﺘﻪ

 

ﺣﻮﺍﺳمون ﺑﺎﺷﻪ تو ﺧﻮﺍﺏ غفلت ﻧﻤﻮﻧم !!

                        التماس دعا     

=======================

امشب ای خالق یکتا همه را می بخشی

در شب قدر،خدایا همه را می بخشی

 

ای کریمی که همه ریزه خورخوان توأند

سفره ات هست مهیّا همه را می بخشی

 

گر چه ما غرق گناهیم ولی از سر لطف

می کنی باز مدارا همه را می بخشی

 

به علی،احمد و زهرا،به حسین و به حسن

تو،به این حُرمت اَسما همه را می بخشی

 

مِهر و کینه دو پر و بال عروج دل ماست

به تولّی و تبرّی همه را می بخشی

 

شیعه ی حیدر و آتش . چقدَر بی معناست

مطمئنّم که به مولا همه را می بخشی

 

دست خالی نرود هیچ کسی از این جا

تو در این لیله ی احیا همه را می بخشی

 

آن قدر لطف و عنایت به همه داری که

نه فقط اهل دعا را همه را می بخشی

 

یک نفر گر که دعایش به اجابت برسد

شک ندارم که تو یکجا همه را می بخشی

 

به خدایی تو سوگند که در وقت سحر

وسط گریه و نجوا همه را می بخشی

 

پر توبه بده تا سوی تو پرواز کنم .

. تا ببینم که چه زیبا همه را می بخشی

 

من زمین خورده ام امّا نه شبیه عبّاس

به زمین خوردن سقّا همه را می بخشی

التماس دعا

==============

شب قدر شب بیدار شدن است. نه بیدار ماندن.

دعا کنیم بیدارشویم.

اگر یادتان بود و باران گرفت

 دعایی به حال بیابان کنید

دعایی به حال دل ما کنید

======================

: ﺑﺮ ﺭﻭﺡ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻌﺎﻥ ﺗﻎ ﺯﺩﻧﺪ

ﺑﺮ ﻣﺮﺩﺗﺮﻦ ﻣﺮﺩ ﺟﻬﺎﻥ ﺗﻎ ﺯﺩﻧﺪ

ﺧﻮﺭﺷﺪﺑﻪ ﺳﻨﻪمی زد و ﻣﺎﻩ ﺑﺮﺳﺮ 

ﺍﻧﺎﺭﺑﻪ ﻓﺮﻕ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺗﻎ ﺯﺩﻧﺪ .


 ﺿﺮﺑﺖ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠ ‏(ﻉ ‏) ﺗﺴﻠﺖ ﺑﺎﺩ

التماس دعا

===============

دو سه شب مانده که با گریه مباهات کنم

به حسینیه بیایم و مناجات کنم 

 

دو سه شب مانده ابوحمزه بخوانم یارب

از سر خوف و رجا با تو ملاقات کنم

 

کاش آدم بشوم. محض رضای دل تو

پی عصیان نروم ، بلکه مراعات کنم

 

رمضان آمد و گشت و من بیچاره فقط

باید اظهار پشیمانی از عادات کنم

 

مطمئنم وسط روضه مرا می بخشی

یادی از زخم سر مادر سادات کنم 

 

 بی نوایم به علی نان و نوایم بدهید

روسیاهم نظری کرده بهایم بدهید

 

 آرزویم همه این است مقرب باشم

میشود که دوسه تا جام بلایم بدهید

 

سگ اصحاب علی هستم و در خانه ی او

میشود با کرم فاطمه جایم بدهید؟؟

 

به هوای سفری سوی نجف میمیرم

پر پرواز به ایوان طلایم بدهید 

 

باب رفتن به نجف از گذر کرببلاست

به حسین بن علی حال بکایم بدهید

 

نذر کردم پدر و مادر خود را ببرم

دو سه تا تذکره ی کرببلایم بدهید

 

عرفهلطمه ن.شارع بین الحرمین

رخصت هروله در سعی و صفایم بدهید

================

و قسم خورده ترین تیغ، فرود آمد و رفت

ناگهان هر چه نفس بود، کبود آمد و رفت

 

در خطر پوشی دیوار، ندیدیم چه شد

برق نفرین شده ای بود، فرود آمد و رفت

 

کودکی، بادیه ای شیر، خطابی خاموش:

پدرم را مگذارید، که زود آمد و رفت»

 

از خَم کوچه پدیدار شد انبان بر دوش

تا که معلوم شد این مرد که بود، آمد و رفت

 

تصمیم داشتم برا افطاری همتونو دعوت کنم کافی شاپ یا رستوران.

بعد با خودم گفتم به یه چیزی دعوتتون کنم که سودی هم واستون داشته باشه.

افطاری و کافی شاپ که فقط چاقتون میکنه و برای سلامتی هم ضرر داره.

 

پس تصمیم گرفتم ؛

شما رو به ایمان و تقوا و عمل صالح دعوت کنم!

باشد که رستگار شوید

=================

روزه ات مقبول اما یک سوالی داشتم

بی قرارت کرد دست بی قراری روزه دار ؟

.

در سیاهی بینوایی را تو پوشاندی لباس ؟

نور بودی در میان شام تاری روزه دار ؟

.

خوب دیدی حول و حوشت را نباشد بی کسی

دست دادی بر غریبی دست یاری روزه دار ؟

.

کودکان گل فروش خسته چشمت را گرفت ؟

بودی از حال خرابی درخرابی روزه دار ؟

.

با زبانت حق لالی را گرفتی از کسی

اعتنا کردی به ظلم آشکاری روزه دار

.

شاد کردی چشمهایی را که از غم می گریست ؟

پاک کردی از میان ، گرد و غباری روزه دار ؟

.

بغض مرد آبرو داری تو را بی چاره کرد ؟

شرم کردی از غم چشم خماری روزه دار

.

سفره ی بی نان یک همسایه قلبت را شکست ؟

از سبدهایت به او دادی اناری روزه دار ؟

.

روبَه بی دست و پایی را که در منظومه بود

بردی و دادی به او هم از شکاری روزه دار ؟

.

گوشهایت را گرفتی از کلام ناصواب ؟

چشم را بستی به شیطانهای جاری روزه دار ؟

.

احترام والدینت را تو آوردی به جا ؟

در اطاق خانه یا سنگ مزاری روزه دار

.

بوسه بر دستان مادر یا که بر سنگش زدی ؟

خارجش کردی تو از چشم انتظاری روزه دار ؟

.================

بی منت و ادعا بیا در بغلم

 

بی واهمه از خدا بیا در بغلم

 

افطار بیا. سحر برو. اینجوری

 

هم روزه بگیر هم بیا در بغلم.

=================

روزه می گیرم، ولی یادت خرابش می کند

سرکه می ریزم ،ولی عشقت شرابش می کند

 

عقل می‌خواهد کمی بیدار گردد در سرم

عشق با لالایی آرام خوابش می کند

 

روزها گرمند، اما تشنگی رنج کمیست

آنکه را هجران تو هر شب عذابش می کند

 

آتشی در زیر خاکستر، تو را در چشمهاست

این دل کم تاب را کم کم کبابش می کند

 

یک نظر در آن کتاب باز ابروهای تو

اهل دل را منصرف از هر کتابش می کند

 

بر دلم نقاشی چشم سیاهت شب به شب

نقشه ی هر توبه را نقش بر آبش می کند

 

در خطابه شیخ ما غیر از خطا چیزی نداشت

عامّه، هر چند علامه خطابش می کند

 

راستی ای شیخ چون من روزه داری را، خدا

از کدامین فرقه در م حسابش می کند؟

==================

بس که خوردم غم تو، روزه من باطل شد!

 

نرخ کفاره ی این خوردن عمدی چند است؟

==============================

به ماه خدا نزدیک میشویم، وقت بخشیدن و صاف کردن دلهاست.

پس اگر نگاهی, صدایی, زبانی ازمن بر دلت ترکی انداخته, به بزرگی میزبان این ماه مرا ببخش.

شاید فرصتی برای جبران نباشه

حــــلالم کـــنید

دکتر الهی قمشه ای

========================

شاعران بدون پروانه

روزه گیران خوب و فرزانه

سحری را همیشه کم بخورید

جا بماند برای صبحانه

 

حسن شاه رجب

=========================

هرکجا سفره شود پهن، کنارش نمک است

 

نمک سفره ی این ماه  دعای فرج است

==========================

امد رمضان اسیر پرهیز شدیم

با رنج گرسنگی گلاویز شدیم

یکبار به عشق تو سحر پا نشدیم

از ترس شکم همه سحر خیز شدیم

=============================

آمدآن ماه که نامش رمضان است

 معده ازآمدنش بس نگران است!

==============================

: ماه   مبارک  آمد٬  ای    دوستان  بشارت

کز سوی دوست ما را هر دم رسد اشارت

آمد نوید  رحمت٬  ای ددل  زخواب  برخیز

باشد  که باقی  عمر٬ جبران شود خسارت

================================

۹۴۴۴: رمضان است و تو هستی چه کنم با این درد

 

ماه من یک طرف و ماه خدا یک طرف است

==================================

تا ز رویت گرفته ام روزه

 

جز به یادت نکرده ام افطار 

=======================

 وقت مهمانی یاراست بغل بازکنید

عطردیدارجبیب است کمی نازکنید

برسرسفره مهمانی آیات خدا

ذکرعجل فرجی رابه غناسازکنید

اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم

التماس دعای فرج

=========================

جویند همه هلال و من ابرویت

گیرند همه روزه و من گیسویت

 

از جمله ی این دوازده ماه تمام

یک ماه مبارک است و آن هم رویت!

===========================

باز امشب حق صدایم کرده است

اشعار طنزی که در ادامه خواهید خواند

ابتدا توسط خانم نــاهــیــد نــوری سروده شده و سپس جوابیه ای زیبا از نــادر جــدیــدی برای آن نوشته شده 

 

نـــاهـــیـــد نـــوری :

 

به نام خدایی که زن آفرید  /  حکیمانه امثال من آفرید

 

خدایی که اول تو را از لجن /  و بعداً مرا از لجن آفرید !

 

برای من انواع گیسو و موی   /  برای تو قدری چمن آفرید !

 

مرا شکل طاووس کرد و تو را  /  شبیه بز و کرگدن آفرید !

 

به نام خدایی که اعجاز کرد  /   مرا مثل آهو ختن آفرید

 

تورا روز اول به همراه من  / رها در بهشت عدن آفرید

 

ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید

 

خدایی که زیر سبیل شما   / بلندگو به جای دهن آفرید !

 

وزیر و وکیل و رئیس ات نمود  / مرا خانه داری خفن آفرید

 

برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب  / شراره ، پری ، نسترن آفرید

 

برای من اما فقط یک نفر   /  "براد پیت من" را" حَسَنْ" آفرید !

 

برایم لباس عروسی کشید    /   و عمری مرا در کفن آفرید

 

به نام خدایی که سهم تو را  /  مساوی تر از سهم من آفرید

 

پـاسـخ از نـــادر جـــدیـــدی :

 

به ‌نام خداوند مرد آفرین  / که بر حسن صنعش هزار آفرین

 

خدایی که از گِل مرا خلق کرد   / چنین عاقل و بالغ و نازنین

 

خدایی که مردی چو من آفرید  /  و شد نام وی احسن‌الخالقین

 

پس از آفرینش به من هدیه داد   / مکانی درون بهشت برین

 

خدایی که از بس مرا خوب ساخت   / ندارم نیازی به لاک، همچنین

 

رژ و ریمل و خط چشم و کرم    /  تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

 

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست   /  نه کار پزشک و پروتز، همین !

 

نداده مرا عشوه و مکر و ناز   /  نداده دم مشک من اشک و فین!

 

مرا ساده و بی‌ریا آفرید   /  جدا از حسادت، بی‌خشم و کین

 

زنی از همین سادگی سود برد   / به من گفت از آن سیب قرمز بچین

 

من ساده چیدم از آن تک‌ درخت   /  و دادم به او سیب چون انگبین

 

چو وارد نبودم به دوز و کلک   /  من افتادم از آسمان بر زمین

 

و البته در این مرا پند بود   /  که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

 

تو حرف ن را از آن گوش گیر  /  و بیرون بده حرفشان را از این

 

که زن از همان بدو پیدایش‌ات   /  نشسته مداوم تو را در کمین 

=======================

ﺭﻭﺯ ﻣﺮﺯﺍ ﺟﻮﺍﺩ ﺁﻗﺎ ﺳﺒﺰﻭﺍﺭ ﺍﺯ ﺷﺎﺮﺩﺍﻥ ﻋﻼﻣﻪ ﺑﺤﺮﺍﻟﻌﻠﻮﻡ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺣﺎﺝ ﺷﺦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻮﻫﺎﺏ ﻣﺸﺮ ﺧﺮﺍﺳﺎﻧ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﻣﺮﺯﺍ ﻣﺤﻤﺪ ﺗﻘ ﺗﺮﺑﺘ ﻓﺾ ﺁﺑﺎﺩ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻧ ﻭ ﺣﺎﺝ ﺳﺪ ﻋﻠﻨﻘ ﻧﺮﺍﻗ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﻣﻠ ﺍﻟﻤﺘﻠﻤﻦ، ﺧﺪﻣﺖ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺣﺎﺝ ﻣﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﻧﺠﻔ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﻣﺮﺷﺪﺍﻟﻤﺘﻠﻤﻦ ﺷﺮﻑ ﺣﻀﻮﺭﺎﻓﺘﻨﺪ، 

اماﺍﺸﺎﻥ ﺗﺸﺮﻒ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻫﻤ ﺑﺮﺸﺘﻨﺪ.

========================

ﺳﻠﻄﻪ ﺮی  ﺭﺍ ﻔﺘﻨﺪ : ﻪ ﺧﻮﺭ؟ !ﻔﺖ : ﻮﺷﺖ ﻣﻠﺖ . ﻔﺘﻨﺪ : ﻪ ﻧﻮﺷ؟ ﻔﺖ : ﺧﻮﻥ ﻣﻠﺖ ! ﻔﺘﻨﺪ : ﻪ ﻮﺷ؟ ﻔﺖ : ﻮﺳﺖ ﻣﻠﺖ ! ﻔﺘﻨﺪ : ﺍﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻪ ﺭﺍﻫ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣ ﺁﻭﺭ؟ ﻔﺖ : ﺍﺯ ﺟﻬﻞ ﻣﻠﺖ ﻔﺘﻨﺪ : ﺍﺯ ﺟﻬﻞ ﻮﻧﻪ ﻧﻬﺪﺍﺭ ﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻣ ﻛﻨ؟ ﻔﺖ : ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ای ﻃﻼﺋ به نام مقدسات ! ﻔﺘﻨﺪ : ﻭ ﺴﺖ ﻣﺤﺎﻓﻆ ﺁﻥ ﺟﻌﺒﻪ ؟ ! ﻔﺖ : ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ

=========================

طرف پای سخنرانی نشسته بوده،

 

مجلس طولانی میشه

 

به بغل دستیش میگه :

از بس که نشستم، باسنم خواب رفت،!

 

طرف میگه :بله، چند بار هم صدای خروپفش اومد!!

======================

عشق بهتر است  یا  کشک،؟؟؟؟

 

من می گویم کشک،

 

چون کشک کلسیم دارد و از پوکی استخوان جلوگیری می کند

 

ولی عشق مغز را پوک می کند!!!

 

اگر کسی استدلال بهتری داره، بگه تا  نظرم عوض بشه!!!

====================

لوبیا نخورید.

 وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اعلام کرده  نوعی لوبیا وارد ایران شده که درآن اورانیوم وجود دارد.

 چنانچه ایرانیان  از این لوبیا استفاده کنند شکمشان باد میکند و گوز هسته ای تولید میشود و این فرایند  تهدید شدیدی برای اسراییل است 

فحش ندید.  دکترهم رفتم. الان تحت درمانم

======================


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

چهاردهمین تیم المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک pdfha2 فروش فایل FanficIR آموزش آنلاین بنیاد شهید و امور ایثارگران اندیمشک مرکز خدمات چاپ تراکت و کارت ویزیت بهروز جویبار دانلود رایگان و کامل جدیدترین فیلم و سریال جهان بدن خشک کن و سشوار استخری ونوس